کم کم تولد گل پسرمه.........
قربون پسر ماهم بشم من مامانی نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت داریم به 1 تیر نزدیک میشیم یادش بخیر پارسال این روزا لحظه شماری میکردم تا شما رو ببینم خدا رو شکر میکنم که دسته گلی مثل شما رو به من هدیه داد بذار یه کم از کارهایی که میکنی برات بگم بدون کمک می ایستی اما هنوز راه نمیری دردر به به و کلی کلمه دیگه رو میگی غذا خوب میخوری یه کم بهانه گیر شدی فقط.........امسال خیلی دوست داشتم برات یه تولد اساسی بگیرم اما عمه بزرگ بابایی فوت کردن برا همین یه تولد کوچک خونه مامان جون میگیریم قراره شام بهشون پیتزا بدم کیک هم بخریم خاله زهرا ومامان جون واست اسکوتر خریدن خاله فاطی هم یه پیرهن خوشکل چار خونه بابایی و مامانی هم پکیج قاصدک برات سفارش دادن ب...
نویسنده :
سعیده
1:01